دوست من، گل رز Mon amie la Rose

Francoise Hardy فرانسواز هاردی

ترجمه شعر : علی افشار نادری / گوینده : محسن مهدی بهشت

‌ Mon Amie La Rose دوست من گل رز (سرخ)

ما چقدر کوچک هستیم
دوست من، گل رز
صبح امروز این را به من گفت:
سپیده دم زاده شدم
با شبنم، غسل تعمیدم دادند.
شکفتم
شاد و عاشق
زیر پرتو خورشید،
و شب هم گلبرگ هایم را بستم
اما سحرگاه، پیر برخاستم.
آخر، من خیلی زیبا بودم
بله، زیباترین بودم
در گلستان تو.
ما چقدر کوچک هستیم.
دوست من، گل رز
صبح امروز این را به من گفت:
ببین که چگونه آفریدگار من
مرا به کرنش وادار می کند.
افتادنم را حس می کنم
افتادنم را حس می کنم
قلبم نقریبا تهی شده است.
پایم لب گور است.
دیگر وجود ندارم.
دیروز ستایشم می کردی
فردا خاکستر خواهم شد
برای همیشه.
ما بسیار ناچیزیم
و دوست من گل رز
امروز صبح مرد.
ماه تمام شب
بر بالین دوستم شب زنده دار ی کرد
من هم در رویاهایم
درخشان و پاک
روحش را دیدم که می رقصید
در آسمان های دوردست
و به من لبخند می زد.
می توانی باورکنی باورهای دیگران را
اما من به امید نیاز دارم
وگرنه هیچم.
ما چقدر ناچیز و حقیریم.
این را دوست من گل رز
دیروز صبح به من گفت.

دیدگاهتان را بنویسید