Ne Me Quitte Pas – Jacques Brel
ترکم نکن – ژاک برل
برگردان شعر : علی افشار نادری
صدا : محسن مهدی بهشت
ژاک برل Jacques Romain Georges Brel (1929-1978) خواننده، ترانه ساز، هنرپیشه و کارگردان بلژیکی.
او را ،با فروش بیش از 25 میلیون آلبوم در سرتاسر جهان، به عنوان یکی از سرشناس ترین خواننده های فرانسوی زبان می شناسند. بیشتر ترانه هایش را به زبان فرانسه خوانده اما ،در دوران فعالیت هنری اش ، ترانه سرایان و خوانندگان انگلیسی زبان بسیاری از او الهام گرفته اند. تعدادی از آثارش را هم، به ویژه در آمریکا، به زبان انگلیسی برگردانده و خوانده اند، از جمله کسانی چون فرانک سیناترا، اسکات والتر، اندی ویلیامز و …
برل در 1966 و در اوج محبوبیت تورهای خوانندگی را کنار گذاشت و به سینما روی آورد. در ده فیلم مختلف بازی کرد و داستان نویسی و کارگردانی دو فیلم را شخصا به عهده گرفت.
او در یک خانواده کاتولیک به دنیا آمد. در کودکی بیشتر از همه به درس های زبان فرانسه علاقه نشان می داد. در 15 سالگی شعرهای طولانی می سرود و پس از خواندن داستان های ژول ورن و جک لندن شروع به نوشتن داستان های کوتاه کرد. در 16 سالگی، همراه با رفقای خود، یک گروه تئاتر راه انداخت و بازیگری را شروع کرد. به موسیقی کلاسیک علاقه داشت (موریس راول و فرانتس شوبرت) و بدون آن که سابقه ای در فراگیری موسیقی داشته باشد اولین ملودی های خود را با کمک پیانوی خانه و گیتار شخصی اش ساخت.
در سال 1951 خوانندگی را شروع کرد. از 1952 به بعد، شعر و آهنگ نخستین ترانه هایش را تدوین کرد. آنها را ابتدا در جمع خانواده خود و سپس در کاباره های بروکسل به اجرا در آورد.
در 1953 نمونه کار خود را روی یک ماکت صفحه گرامافون 78 دور به فرانسه، برای ژاک کانتی (استعداد یاب فرانسوی، مدیر هنری و صاحب تیاتری در پاریس) فرستاد و کانتی که تحت تاثیر قرار گرفته بود همان شب او را به مسافرت برای ملاقات به پاریس دعوت می کند. برل به پاریس می رود و صحنه تیاتر کانتی به پلکان شهرت و ترقی هنری او بدل می شود.
از 1954 تا 1965 در گشت های هنری و اجراهای دور دنیا شرکت می کند. تالارهای بزرگ و معروف المپیا و بوبینو در پاریس بارها صحنه حضور و هنرنمایی او بوده اند.
در 1959، ترانه “ترکم نکن” را خلق می کند که گویا مخاطب شعر هنرپیشه ای به نام “سوزان گابریلو” است. روی پوستر نمایش بوبینو عکس بزرگی از برل چاپ شده است. “والس هزار زمانه” را نیز در همین سال پدید می آورد.
برل آخرین رسیتال خود را در شهر روبه بلژیک در 16 مه 1967 برگزار کرد.
**
ترکم نکن
این ترانه پس از جدایی برل از معشوقه اش سوزان گابریلو که یک خواننده و هنرپیشه فرانسوی بود نوشته شده است. برل حاضر نشده بود، علی رغم عشق به معشوقه ای که از 1955 با او ارتباط داشت و اصرار او ، همسر و فرزندانش را ترک کند.
اولین اجرا به خوانندگی سیمون لانگلوا، در ژانویه 1959، روی یک صفحه 45 دور، روانه بازار شد. در سپتامبر 1959 برل این ترانه را با صدای خودش ضبط کرد. بعدها نیز چندین نوبت این آهنگ با صدای برل اجرا، ضبط و پخش شده است.
این ترانه، علاوه بر زبان فرانسه، به بیش از 20 زبان، توسط ده ها خواننده فرانسوی و غیر فرانسوی بازخوانی شده است. از جمله:
به فرانسه: باربارا- سیلوی وارتان- ایزابل اوبره- سرژ لاما- جانی هالیدی- میری ماتیو- ژولیت گرکو- نانا موسکوری- سلین دیون و …
به انگلیسی: جک لوکلمن- خولیو ایگلسیاس- فرانک سیناترا- سیلوی وارتان- مادونا- باربارا استریسند و …
جالب این که 7 سال پس از آفرینش این اثر، ژاک برل در یک مصاحبه رادیویی مدعی می شود که این آهنگ ، بر خلاف برداشت عمومی، یک ترانه عاشقانه نیست بلکه “ذلت مردان را به نمایش می گذارد .اوج حقارت یک مرد است. زنان شاید خوششان بیاید و آن را یک ترانه عاشقانه تصور کنند. آنها قوت قلب پیدا می کنند. من درکشان می کنم.. ” و نتیجه می گیرد که “این فقط ماجرای یک آدم احمق و زهوار در رفته است. ربطی به زن ندارد.” ادیت پیاف در مورد این ترانه گفته بود: “یک مرد نباید از این جور چیزها بخواند!”
ترکم نکن.
باید فراموش کرد.
هر چیزی را می توان فراموش کرد،
یادها می گریزند.
دوران سوء تفاهم ها را
می توان فراموش کرد…
همین طور، زمان گمشده را .
باید بدانیم که چگونه
این لحظه ها را
که هر از چند گاه
به ضرب چرا
دل خوشبختی ها را می درانند
فراموش کنیم.
ترکم نکن -(۴ بار)
….
من مرواریدهایی از جنس باران
به تو هدیه خواهم داد
که از کشورهای بی باران آمده اند.
حتی پس از مرگم
از زیر خاک، نقب خواهم زد
تا تنت را
با زر و نور
بپوشانم.
سرزمینی برپا خواهم کرد
که عشق در آن پادشاهی کند
و عشق در آن قانون گذاری کند.
شهبانوی آن جا خواهی شد.
ترکم نکن -(۴ بار)
۰۰۰
ترکم نکن.
برای تو
واژه های پریشان خواهم ساخت
که درک خواهی کرد.
برای تو
سخن خواهم گفت
از دلدادگانی که آتش اشتیاق
دوباره در دل هایشان زبانه کشید.
برای تو
داستان آن شهریاری را خواهم گفت
که طاقت دوریت را نداشت
و جان سپرد.
ترکم نکن –(۴ بار)
…..
دیده شده، بارها
کز دل آتشفشانی خاموش،
به ظاهر فرتوت و بی رمق،
آتش دوباره به بیرون پرتاب می شود.
می گویند
زمین های سوخته ای هست
که در فصل درو
از حاصل خیزترین زمین ها،
محصول شان پر بارتر است.
و هنگامی که غروب می شود
برای رنگارنگی آسمان
مگر نه این است که سرخ و سیاه
با یکدگر در هم می آمیزند.
ترکم نکن -(۴ بار)
…..
ترکم نکن
دیگر گریه نخواهم کرد
دیگر حرفی نخواهم زد.
خودم را همین جا پنهان خواهم کرد
تا به رقصیدن و لبخند زدنت نگاه کنم
تا به آواز خواندن و بعد، خندیدنت گوش کنم.
بگذار تا که من
سایه ی سایه ات باشم
سایه ی دستت
سایه ی سگت.
اما ترکم نکن
ترکم نکن
ترکم نکن
ترکم نکن.