پخش نماهنگ از طریق یوتوب
پخش برگردان و اصل آهنگ
برگردان : علی افشار نادری
گوینده : محسن مهدی بهشت

دالیدا DALIDA 1933-1987
دالیدا Dalida، نام هنری خواننده و هنرپیشه فرانسوی با نام اصلی Iolanda Cristina Gigliotti است.
او در در شهر قاهره زاده شد. پدرش و مادرش مهاجران ایتالیایی بودند که به مصر آمده بودند. خود او نیز به زبان های عربی و فرانسوی و ایتالیایی تسلط داشت.
او در۵۴ سالگی در پاریس با مصرف بیش از اندازه قرص های خواب خودکشی کرد.
از ترانه های معروف او “سلما یا سلما” بر اساس یک ترانه قدیمی مصری است که تا کنون به زبان های مختلفی اجرا شده است. از دیگر آثار او ترانه “پاروله پاروله” (Paroles… Paroles…) (همه اش حرفه..) است که به صورت دو صدایی با آلن دلون اجرا کرده است. از دیگر آثار ماندگار او ترانه فولکور عبری به نام هاوا ناگیلا است.
دالیدا در سال ۱۹۵۴ توانست عنوان ملکه زیبایی مصر را از آن خود کند.
او طی 31 سال فعالیت هنری اش نزدیک به 1000 ترانه به زبان فرانسه و زبان های دیگر: ایتالیایی، اسپانیایی، آلمانی، ژاپنی، عبری، مصری (عربی)، انگلیسی، فلامان (هلندی)، و لبنانی (عربی) اجرا کرده است. بیش از 125 میلیون صفحه گرامافون از اجراهای او در سرتاسر جهان به فروش رسیده و بابت کارهایش ده های جایزه، از جمله دو بار اسکار جهانی را دریافت کرده است.
*
“فصل گل ها” در اصل ترانه ای قدیمی و متعلق به کولی های روس بود.
این ترانه را آهنگساز روس Boris Fomine با اشعاری از Konstantin Podrevski در 1926 با الهام از آهنگ کولی ها، به نام “در مسیری دراز” به ثبت رساند.
بعد ها Gene Raskin روی همین ملودی اشعاری به زبان انگلیسی نوشت زیر عنوان «Those were the days», ، (ما جوان و رمانتیک بودیم…)
مری هاپکین Mary Hopkin به توصیه پل مک کارتنی Paul McCartney این آهنگ را در نسخه انگلیسی اش اجرا کرد و صفحه اش که در مجموعه انتشاراتی بیتل ها در 1968 به چاپ زسیده بود به پر فروش ترین آهنگ در سطح جهان، با 5 میلیون صفحه فروخته شده، تبدیل شد.
این ترانه سپس، به زبان ها و توسط خوانندگان بسیاری بازخوانی شد. خوانش دالیدا به زبان فرانسه و با نام “فصل گل ها” Le temps des fleurs در سال 1968 در 150 هزار نسخه به فروش رفت و مقام اول را کسب کرد. دالیدا همین ترانه را به زبان ایتالیایی با نام Quelli erano giorni اجرا کرده است.
متن شعر
در محله قدیمی لندن
در میکده ای که پاتوق غریبه ها بود
فریادهای شادی مان
از میان سایه ها بیرون می جَست
به سرود قلب مان گوش می دادیم
فصل شکوفه دادن گل ها بود
برای ما، ترس معنی نداشت
فکر فردا، طعم عسل داشت
دست تو، دستم را می گرفت
صدایت با من هم صدا می شد
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.
لا لا لا…….
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.
*
سپس روزهای مه آلود از راه رسیدند
با اشک ها و ناله های غریب،
چه شب های درازی، بی ماه سر کردم
در قلبم میکده را جستجو می کردم
درست مانند فصل گل ها
زمانی که ترس در زندگی ما راه نداشت
و هر روزمان به شیرینی عسل بود
دست تو دستم را می گرفت
و صدایت با من هم صدا می شد
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.
لا لا لا…….
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.
*
در رویاهایم مه را پس می زدم
گمان می کردم که می توانم به گذشته برگردم
شب های مهتابی را تصور می کردم
که مانند گذشته با هم آواز می خواندیم
فصل شکوفه دادن گل ها بود
برای ما، ترس معنی نداشت
و فکر فرداها، طعم عسل داشت
دست تو دستم را می گرفت
و صدایت با من هم صدا می شد
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.
لا لا لا…….
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.
*
امشب در برابر در میکده ای ایستاده ام
جایی که دیگر نخواهی آمد.
ترانه ای که رهاورد شب است،
اکنون برای قلب من چه بیگانه شده.
فصل شکوفه دادن گل ها بود
برای ما، ترس معنی نداشت
و فکر فرداها، طعم عسل داشت
دست تو دستم را می گرفت
و صدایت با من هم صدا می شد
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.
لا لا لا…….
جوان بودیم و بهشت باورمان بود.