زیر پل میرابو sous le pont Mirabeau

گیوم آپولینر یکی از شاعران پیشتاز آغاز سده بیستم در فرانسه است. او یک نویسنده ، یک منتقد و یک نظریه پرداز هنر بود. 

Guillaume Apollinaire
گیوم اپولینر

در سال 1880 میلادی به دنیا آمد و در 1918، در پایان جنگ جهانی اول، دو روز پیش از امضای تسلیم نامه ی آلمان، در اثر ابتلا به انفلوانزای اسپانیایی درگذشت. او طرفدار سبک کوبیسم و از پیشگامان سبک سوررئالیسم در ادبیات بود.
شعر “زیر پل میرابو” از سرخوردگی عشقی این شاعر و خاطره دوستی او با هنرمند نقاش و تندیس سازی به نام ماری لورانسن که او را ترک کرده بود الهام گرفته است.
پل میرابو یک سازه فلزی بر روی رودخانه سن در پاریس است که کمی بعد از برج ایفل ساخته شده  (در 1896) و در آن زمان، ساخت این پل مانند ساخت آن برج، با مخالفت های زیادی روبرو شده بود.
شاعر برای دیدار یار، هر بار از روی پل میرابو می گذشت و به همین خاطر، این پل خاطرات شیرین گذشته  را در دل شاعر زنده نگه می داشت.
موضوع اصلی شعر توصیف زمان گذران و عشق از دست رفته است. شعر از 4 قسمت 4 پاره ای تشکیل شده که با یک ترجیع بند دو بیتی (یا دو نیم بیتی) از هم جدا شده اند.
در این شعر، هم جنبش را مشاهده می کنیم، با جاری بودن و روان شدن و گذشتن و رفتن  رود  و عشق و زمان؛ و هم سکون و ماندن و بودن شاعر و خستگی و آهستگی موج و زندگی را .

 

This image has an empty alt attribute; its file name is marielaurencin.jpg
Marie Laurencin

متن شعر:

زیر پل میرابو رود سن جاری است
و عاشقی های مان نیز
باید آیا به یادشان آورد
اندر پس هر غصه شادی بود

بگذار شب برآید  هنگام در رسد
روزها می گذرند و من هنوز هستم

دست در دست بمانیم و رو در رو
بگذار تا زیر پل بازوان ما
در نگاه های دائما به هم دوخته
این موج چنین خسته نیز بگذرد

بگذار شب برآید  هنگام در رسد
روزها می گذرند و من هنوز هستم

عشق به مانند آب روان می گذرد
عشق می گذرد
زندگی چه آهسته می گذرد
و امید چقدر خشن است

بگذار شب برآید  هنگام در رسد
روزها می گذرند و من هنوز هستم

روزها می گذرند و هفته ها می گذرند
نه زمانی که گذشت
نه عشق های رفته باز نمی گردند
زبر پل میرابو رود سن جاری است