دسته: شعر

با مشاهده ادامه دار بودن دشنام گویی های فریب کاران دوست نما گفته شد

آن کس که ترا به همرهی دعوت کرد
باری، نه به تو، به دشمنت خدمت کرد
دشنام بداد، عقد کینه بگشود
رسوا شد و باز به اصل خود رجعت کرد

96/12/2

رئیس دولت “تدبیر و امید” در سخنرانی هایش دائما” از فرمول “باید بشود” و افعال بی فاعل مشابه به عنوان وعده حل مشکلات استفاده می کند. این “شدن” ها به فاعل احتیاج دارند. افعالی که به صورت “مجهول” صرف می شوند باید از نظر دستوری شکل “معلوم” به خود بگیرند تا شاید اثربخش شوند. وظیفه مجری (قوه مجریه) برنامه ریزی، اجرای برنامه ها و ارائه گزارش کارهای انجام شده به مردم است و نه انتظار و تعیین تکلیف برای دیگران.

بی فعل و عمل هیچ حاصل نشود
فاعل نبود، فعل نافع نشود
چون فعل و نهاد هیچ معلوم نبود
مجهول بمانند و حل، مشکل نشود

96/11/19

1- بیانیه روحانیون مبارز به ریاست محمد خاتمی:
“عناصر فرصت طلب و عوامل آشوب گر با آشوب، ناامنی، تخریب اموال عمومی، اهانت به مقدسات دینی و ملی و حتی قتل انسان های بی گناه ، اهداف پلید دشمنان را دنبال می کنند.”

2- “سید محمد خاتمی با اعضای انجمن مدرسین دانشگاهها دیدار کرد و با تشریح وضعیت کنونی و مشکلات موجود، به بیان راهکارهای برون رفت از این وضعیت پرداخت و از اصلاح طلبان خواست بیش از همه خود را نماینده مردم و مطالبات بحق مردم بدانند و نباید حمایت از دولت موجب شود آنها از پافشاری بر پیگیری مطالبات بحق مردم و رفع مشکلات و احقاق حقوق مردم غافل شوند.” (برگرفته از وبسایت ایشان)

یک روز مرا عزیز و محبوب کنی
روز دگرم وعده به سرکوب کنی
فریاد مرا تهمت آشوب زنی
یا خواست مرا غصب به مطلوب کنی

96/11/3

اصلاح نه چنان است که چنین اصرار است
تدبیر نه به وعظ است و نه با تَکرار است
این ره که روند رو به ترکستان است
راهی نه به بهبود که به استمرار است

96/11/1

در پی حوادث دیماه دوستان دروغین مردم و مدعیان اعتدال و اصلاح با سیل تهمت ها و ناسزاهایی که نثار مردم می کردند چهره واقعی خود را هر چه بیشتر آشکار کردند.

دستی به فریب گردنت انداخته است
مشت اش بنگر که تیغ در آن آخته است
چهری که به سختی، بر آراسته است
رنگ و بزک اش را به یقین باخته است

96/10/26

دی ماه 1396، یک ماه پر حادثه در سرتاسر ایران بود. در کرمانشاه زلزله آمد و پس از آن اعتراضات گسترده مردم شروع شد.

زمین زیر پای کرمانشاه لرزید.
خاک کرمانشاه هم
زیر پای مردمان لرزید.
تکان خورد گُستَر ایران، 
خاوران تا باختران لرزید.
نشسته بر گسل،
کاخ دیوان تَرَک برداشت،
به مانند بید لرزید..
تن دیوانیان لرزید.

96/10/10

در باطن همان باش که در ظاهر هستی
در  ظاهر همان باش که در باطن هستی
از مکر و ریا اگر که پرهیز کنی
در چشم همه، همان که باشی هستی

96/10/3

سعی کردم همین حرف ها را به صورت شعر به فرانسه در بیاورم:

La franchise

Sois ce que tu montres
Montre ce que tu es
Ne sois pas hypocrite
et aux yeux de tous
On ne verra de toi
que ce que tu es

در راه خرد گام گذارد دنیا
از عقل بشر وام بگیرد دنیا
با عامل جهل چنان ستیزد دنیا
کز روز و شبش دمار برآرد دنیا

96/9/27

شش سال پیش با ورود به دهه جدید زندگی شعری گفته بودم :

“افسوس که سنم از شصت گذشت
شادابی برفت و شور جستار گذشت
در پیش چه هست باقی عمر بگو
بیشتر ز پس است و چون برق گذشت”.

و حالا هم پس از شش سال باید اضافه کنم:

در سالی که گذشت شش و بش حالم بود
با نرد زمانه کشمکش کارم بود
چرخید تاس زمان، جفت شش آوردم
گر بخت بشود یار جهش خواهد بود

96/6/14

با دست گره اگر توان بگشودن
بی هوده بود رشته به دندان سودن
گر درد نکند سر و نباشد غَرَضی
دستار چرا به دور سر پیچیدن

96/4